بلا تردید

/belAtardid/

مترادف بلا تردید: بی تردید، بی گمان، بی شک، قطع

معنی انگلیسی:
doubtless(ly)

لغت نامه دهخدا

بلاتردید. [ ب ِ ت َ ] ( ع ق مرکب ) ( از: ب + لا ( نفی ) + تردید ) بدون تردید. بی گفتگو. ( فرهنگ فارسی معین ). بی گمان. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). به عزم جزم. جازماً. منجزاً.

فرهنگ فارسی

بدون تردید بی گفتگو
بدون تردید ٠ بی گفتگو ٠ بی گمان ٠ به عزم جزم جازما ٠ منجزا ٠

پیشنهاد کاربران

بی چون و چرا
بی مگر. [ م َ گ َ ] ( ص مرکب ، ق مرکب ) ( از: بی مگر ) بی تردید. بی دودلی. بیشک. بطور قطع. بیقین :
گفتم مقام عاقله نفس است بی گمان
گفتا مقام نفس حیاتست بی مگر.
ناصرخسرو.
رجوع به مگر شود.

بپرس