بل گرفتن

لغت نامه دهخدا

بل گرفتن. [ ب ُ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) دولک یا توپ بازی چلتوپ را از هوا گرفتن. ( از فرهنگ لغات عامیانه ). دولک را از هوا گرفتن. از هوا گرفتن دولک در بازی الک دولک که سبب بردن بازی است. از هوا گرفتن چیزی پرتاب کرده. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). رجوع به بُل شود. || چیز مفت بچنگ آوردن. ( فرهنگ لغات عامیانه ). بدون تحمل رنج به مال یا منصبی رسیدن. ( فرهنگ فارسی معین ). استفاده غیرمنتظر بی تهیه عوامل و مقدمات. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || از موقع مناسب استفاده کردن. ( فرهنگ لغات عامیانه ). استفاده کردن از موضوعی. ( فرهنگ فارسی معین ). فایده غیرمترقبه و غیرمنتظره را از پیش آمدی بردن. فایدتی مالی از امری غیرمنتظر بردن. نفع بردن غیرمنتظر با زیرکی. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).
- از هوا بل گرفتن ؛ از فرصتی آنی و ناگهانی منتهای استفاده را کردن و چیزی غیرمنتظره بدست آوردن. ( فرهنگ عوام ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- چیزی از روی هوا گفتن . ۲- بدون تحمل رنج بمال یا منصبی رسیدن . ۳- استفاده کردن از موضوعی . یا از هوا بل گرفتن .

فرهنگ معین

(بُ. گِ رِ تَ ) (مص م . ) (عا. ) ۱ - چیزی را از روی هوا گرفتن . ۲ - مجازاً از یک فرصت مناسب به نفع خود سود جستن .

اصطلاحات و ضرب المثل ها

معنی ضرب المثل -> بُل گرفتن
با رندی و زرنگی از فرصت غیر منتظره ای به سود خود استفاده کردن.

پیشنهاد کاربران

بُل گرفتن : [عامیانه، اصطلاح]چیز مفت به چنگ آوردن، از فرصتی استفاده کردن، بهانه ای بدست آوردن.
Make the most of an opportunity; Seize the occasion; Seize the moment; Make hay; Grab the chance

بپرس