بقمه
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
گلوگیر
بُقمِه در گویش روستای اَبرَش از توابع بخش احمدآباد مشهدمقدس که با لهجه نزدیک به نیشابوری صحبت می کنند
بُقمِه= زمانی که فردی حرفی در دل دارد که نمی تواند به کسی بگوید و کاری از دستش برنمی آید
یا اینکه فردی با کسی مکانی برود یا زندگی کند یا مسافرت کند و یکی از افراد کارهای غیر طبیعی و آزار دهنده انجام دهد فرد مقابل می گوید از دستش بُقمِه
... [مشاهده متن کامل]
شدم و شکمم از دستش باد کرد
بُقمِه= زمانی که فردی حرفی در دل دارد که نمی تواند به کسی بگوید و کاری از دستش برنمی آید
یا اینکه فردی با کسی مکانی برود یا زندگی کند یا مسافرت کند و یکی از افراد کارهای غیر طبیعی و آزار دهنده انجام دهد فرد مقابل می گوید از دستش بُقمِه
... [مشاهده متن کامل]
شدم و شکمم از دستش باد کرد