جملگی گفتند با موسی ز آز
بقل و قثاء و عدس سیر و پیاز.
مولوی.
|| هندبا. ( از تذکره انطاکی ). و رجوع به بقل دشتی شود. || سالاد. مخلوطی از گیاهان ادویه زده. ج ، بقول. ( دزی ج 1 ص 103 ).- بقل الروم ؛ رجوع به بقلة الذهبیة در ترکیبات بقلة شود.
بقل. [ ب َ ] ( ع اِ ) تره و سبزه بهار که از تخم روید نه از بیخ. یکی آن بقلة. ج ، بقول. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). تره. ( صراح ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( نصاب ). تره. ج ، بقول. ( مهذب الاسماء ). تره که پخته نانخورش سازند. ( غیاث اللغات ). تره و سبزه ای که از تخم روید نه از بیخ. جمع لفظ مذکور بقول و جمعالجمع بقولات است. ( فرهنگ نظام ).