بقرالوحش

لغت نامه دهخدا

بقرالوحش. [ ب َ ق َ رُل ْ وَ ] ( ع اِ مرکب ) رَمَک. ( یادداشت مؤلف ). گاو کوهی. ( یادداشت مؤلف ). بقرالوحش و بقرالوحشی : مها ( گاودشتی )، ایل ( بز نر )، یحمور ( گورخر )، ثیتل ( نوعی گاودشتی )، وعل ( بز کوهی ). ( از اقرب الموارد ). و رجوع به صبح الاعشی ج 2 ص 44 و بقرالوحش در ترکیبات بقر شود.

فرهنگ فارسی

رمک. گاو کوهی . بقرالوحش و بقرالوحشی مها . بحمور ایل ثتیل وعل .

پیشنهاد کاربران

بپرس