بقای شیء

فرهنگستان زبان و ادب

{object permanence} [روان شناسی] آگاهی از تداوم حضور اشیا حتی هنگامی که مستقیماً ادراک نمی شوند

دانشنامه عمومی

در روان شناسی، بقای شیء[ ۱] یا پایداری شیء[ ۲] اشاره به این درک در انسان دارد که می دانیم اشیاء حتی زمانی که دیگر آن ها را با حواس پنج گانه ادراک نمی کنیم همچنان وجود دارند. بقای شیء یک مفهوم پایه ای در زمینهٔ روان شناسی رشد است، زیررشته ای از روانشناسی که به رشد توانایی های روانی و اجتماعی کودکان و نوزادان می پردازد. هنوز اجماع علمی دربارهٔ زمانی که انسان به درک درست و کامل از بقای شیء در طی دورهٔ رشد خود می رسد، وجود ندارد.
ژان پیاژه، روان شناس سوئیسی، نخستین کسی بود که بقای شیء در نوزادان را مورد مطالعه قرار داد. وی معتقد بود که بقای شیء یکی از مهم ترین ادراکاتی است که نوزادان به آن دست می یابند، چرا که بدون این مفهوم، اشیاء از نظر نوزاد وجود مستقل و دائمی نخواهند داشت. در نظریه رشد مرحله ای پیاژه، مرحلهٔ حسی حرکتی یعنی از بدو تولد تا دو سالگی نوزاد، زمان شکل گیری این درک دانسته شده است. پیاژه بر این باور بود که تعبیر و درک نوزاد از جهان، به مهارت های حرکتی آنان بستگی دارد، چرا که نوزاد به این مهارت ها نیاز دارد تا بتواند ارتباطی بین بازنمودهای بصری، لامسه ای و حرکتی اشیاء برقرار کند. بر اساس این دیدگاه نوزاد به وسیلهٔ لمس کردن و دست زدن به اشیاء است که به بقای شیء پی می برد. مطالعات اخیر محققان تا حدی نظریات پیاژه را زیر سؤال برده است اما همچنان نظریه رشد مرحله ای، پایه و چارچوب تحقیقات پیرامون بقای شیء است.
وجود این درک در حیوانات اعم از پستانداران و غیرپستانداران نیز به اثبات رسیده است. این درک در خارج از موضوع اصلی خود یعنی روانشناسی نیز مورد توجه بوده و در زمینه های جامعه شناسی و فلسفه نیز مباحث زیادی پیرامون آن شکل گرفته است.
مفهوم بقای شیء بخشی از نظریهٔ رشد مرحله ای ژان پیاژه، روان شناس رشد و شناخت شناس سوئیسی، است. پیاژه نخستین بار در سال ۱۹۵۴ توضیحاتی دربارهٔ توالی تغییرات در رفتار کاوشگرانه نوزادان ارائه کرد که این نخستین پژوهش رسمی و سنگ بنای مفهوم بقای شیء بود. [ ۳] این نظریه به رابطهٔ رشد طبیعی توانایی های کودک و تعاملش با محیط می پردازد. در این نظریه به جای آنکه کودک، پذیرندهٔ منفعل مقتضیات رشد زیستی یا محرک های تحمیل شده از بیرون دانسته شود، مشارکت کننده ای فعال دانسته می شود. پیاژه در این نظریه کودکان را به سان «دانشمندان محققی» می دید که با اشیاء و رویدادهای محیط شان دست به تجربه می زنند تا ببینند چه اتفاقی می افتد. نتایج این آزمایش ها برای ساختن نظریه هایی دربارهٔ نحوهٔ عمل دنیای فیزیکی و اجتماعی به کار می رود. کشف مهم کودک در این مرحله، دستیابی به مفهوم بقای شیء است، یعنی آگاهی از این که اشیاء حتی وقتی که در معرض حواس نیستند، باز هم وجود دارند. اگر اسباب بازی را در حالی که کودک ۸ ماهه ای دست به سوی آن دراز کرده، با پارچه ای بپوشانیم، کودک بلافاصله از کار خود دست می کشد و به نظر می رسد به اسباب بازی بی علاقه شده است. کودک نه شگفت زده می شود و نه آشفته، فقط دیگر برای رسیدن به اسباب بازی تلاش نمی کند و به گونه ای عمل می کند که گویا آن شیء دیگر وجود خارجی ندارد. [ ۴]
عکس بقای شیءعکس بقای شیء
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس