بقاقه

لغت نامه دهخدا

( بقاقة ) بقاقة. [ ب َ ق َ ] ( ع اِ ) مرد بسیارگوی ، تاء برای مبالغه است. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). || واحد بقاق. یعنی : یک مرغ بسیارآواز. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ). و رجوع به بقاق شود.

فرهنگ فارسی

مرد بسیار گوی تائ برای مبالغه است . واحد بقاق یعنی یک مرغ بسیار آواز .

پیشنهاد کاربران

بپرس