بق کرده

بق کرده، کسی که دنیا خیلی چیزا بهش بدهکاره

والو ای اصطلاح ما شیرازیان، که وقتی یکیُ میبینیم که دلش گرفته و یه جوُیی نشِسِه، میگیم بُق کِرده
حالو دیگه نَمدونم دوستای دیگمون، چی معنی کِردن!
شاید اونا درست باشه.
بهرحال، من چیزیو که میدونستم، باهاتون به اشتراک گُذُشتم.

یه چیزی تو همون مایه های بغض کرده! غمگین. . . دیدین پرنده ها غمگین میشن یه گوشه میشینن گرد میشن؟
ما جنوبیا توی زبون محلیمون به چیز برجسته و گرد و میگیم بُق کرده.
گفتم شاید دونستنتش جالب باشه. . .

معترض و غمگین - قهر و غمگین - دلخوری همراه با سکوتو بی توجهی

غمگین