بق کردن

لغت نامه دهخدا

بق کردن. [ ب ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) رجوع به بغ کردن شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) عبوس شدن پژمان و ترشرو بودن چهره در هم کشیدن .

واژه نامه بختیاریکا

( بُق کِردِن ) قهر همراه با سکوت؛ اَخم

پیشنهاد کاربران

در گویش مردم دزفول در خوزستان ، بق به معنی قورباغه است
درود بر شما
در گویش مردم مهاباد اردستان ، استان اصفهان
بُق به معنای لپ می باشد ، بق کردن نیز کنایه از کس است که غمگین یا ناراحت است. و یا قیافه برای دیگران گرفته است

بپرس