بغلگیری. [ ب َ غ َ ] ( اِ مرکب ) نام داو از کشتی. ( غیاث ). || ( حامص مرکب ) معانقه و یکدیگر را در بغل گرفتن. ( آنندراج ) : ببین گرمی باده ناب را بغلیگری آتش و آب را.
ظهوری ( از آنندراج ).
باز عهد آمد بغلگیری مینا می کنم از کجا یاری چو او خون گرم پیدا میکنم.