بغ ( خفه کن ) بوغولماق ( خفه شدن ) ، بوغاز ( گلو، گلوگاه در بندر، تنگه در دریا ) ، بوغز ( بغض ) ،
حروف ( ح، ع، ث، ص، ض، ذ، ط، ظ ) فقط در زبان عربی وجود دارد. و طرز تلفظ اش توسط عربها انجام پذیر است. مثلا تلفظ کلمه حیاط ( محیط ) با حیات ( حی، زندگی ) توسط غیر عربها به یک صورت است . ولی برای عرب ها تلفظ حیاط، با حیات فرق دارد
... [مشاهده متن کامل]
بغض عربی با حروف الفبای عربی است . که از کلمه بوغاز ( گلو ) تورکی گرفته شده است. چون بغض را نمی توان به چهارده باب برد. پس عربی نیست. بغض غم فشرده شده در گلو می باشد.
حروف ( ح، ع، ث، ص، ض، ذ، ط، ظ ) فقط در زبان عربی وجود دارد. و طرز تلفظ اش توسط عربها انجام پذیر است. مثلا تلفظ کلمه حیاط ( محیط ) با حیات ( حی، زندگی ) توسط غیر عربها به یک صورت است . ولی برای عرب ها تلفظ حیاط، با حیات فرق دارد
... [مشاهده متن کامل]
بغض عربی با حروف الفبای عربی است . که از کلمه بوغاز ( گلو ) تورکی گرفته شده است. چون بغض را نمی توان به چهارده باب برد. پس عربی نیست. بغض غم فشرده شده در گلو می باشد.
غصه، در نگاه اول غصه به ظاهر یک کلمه عربی است. چون با حروف مخصوص عربی نوشته شده است. ( ح، ع، ث، ص، ض، ذ، ظ، ط )
ولی اگر غصه کلمه عربی بود . باید به تمام بابها می توانستیم ببریم. ولی غصه کلمه هم خانواده در عربی ندارد.
... [مشاهده متن کامل]
غصه یک کلمه تورکی است. با دیکته درستش قوس سه، از فعل قوسماق ( استفراغ کردن ) . وقتی آدم غذای اضافی یا مسمومی می خورد. با استفراغ کردن بدن را به حالت سالم در می آورد.
وقتی غمی زیادی وارد بدن می شود. با غصه ، غم را از بدنمان خارج می کنیم.
ریشه کلمه کوثر ، عربی نیز از قوسماق و قوس سه ( غصه ) است. قوسار ( کوثر ) ، زمینی که آب زیادیش را استفراغ می کند. که به اشتباه ، کوثر را با کثرت هم خانواده دانسته اند.
ولی اگر غصه کلمه عربی بود . باید به تمام بابها می توانستیم ببریم. ولی غصه کلمه هم خانواده در عربی ندارد.
... [مشاهده متن کامل]
غصه یک کلمه تورکی است. با دیکته درستش قوس سه، از فعل قوسماق ( استفراغ کردن ) . وقتی آدم غذای اضافی یا مسمومی می خورد. با استفراغ کردن بدن را به حالت سالم در می آورد.
وقتی غمی زیادی وارد بدن می شود. با غصه ، غم را از بدنمان خارج می کنیم.
ریشه کلمه کوثر ، عربی نیز از قوسماق و قوس سه ( غصه ) است. قوسار ( کوثر ) ، زمینی که آب زیادیش را استفراغ می کند. که به اشتباه ، کوثر را با کثرت هم خانواده دانسته اند.
هکهک. [ هَُ هَُ ] ( اِ صوت ) آواز گریه که در گلو باشد. ( انجمن آرا ) :
صوفیا قرّابه از می هکهک گریه گشاد
گریه ٔخونین او در سجده گاه او ببین.
امیرخسرو.
رجوع به هق هق شود.
نوسته. [ ت َ / ت ِ / ن َ وَ ت َ / ت ِ ] ( اِ ) صدای گریه که در گلو پیچد. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ) . گریه در گلو و فریاد، و ظاهراً تصحیف نیوشه است. ( از رشیدی ) . نیوشه هم به این معنی ظاهراً مصحف شنوشه = سنوسه = اشنوسه است ، چنانکه به اقرب احتمال در این بیت بدیع بلخی :
... [مشاهده متن کامل]
اشک بارید و پس نیوشه گرفت
باز بفزود گفتهای دراز.
نیوشه مصحف شنوشه است. ( احوال رودکی تألیف سعید نفیسی ، از حاشیه برهان قاطع چ معین ) .
صوفیا قرّابه از می هکهک گریه گشاد
گریه ٔخونین او در سجده گاه او ببین.
امیرخسرو.
رجوع به هق هق شود.
نوسته. [ ت َ / ت ِ / ن َ وَ ت َ / ت ِ ] ( اِ ) صدای گریه که در گلو پیچد. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ) . گریه در گلو و فریاد، و ظاهراً تصحیف نیوشه است. ( از رشیدی ) . نیوشه هم به این معنی ظاهراً مصحف شنوشه = سنوسه = اشنوسه است ، چنانکه به اقرب احتمال در این بیت بدیع بلخی :
... [مشاهده متن کامل]
اشک بارید و پس نیوشه گرفت
باز بفزود گفتهای دراز.
نیوشه مصحف شنوشه است. ( احوال رودکی تألیف سعید نفیسی ، از حاشیه برهان قاطع چ معین ) .