بغستان. [ ب َ غ ِ ] ( اِ مرکب ) فغستان. بهستان. بیستون. بیت الاصنام. ( مفاتیح ص 74 ). مرکب از بغ + ستان ( ادات مکان ). همین کلمه است که بهستان و بیستون شده. ( از حاشیه برهان چ معین ). بمعنی جایگاه خدایان بوده است ، زیرا در عهد هخامنشی و تا چند قرن بعد بغ، نام پروردگار عالم بوده است. ( سبک شناسی بهار ج 1 ص 31 ).خانه خدا. خانه بتان. بتخانه. رجوع به هریک از کلمات مذکور در جای خود و به بغ، بهستان ، بیستون ، مزدیسنا و ادب پارسی ، یشتها و فرهنگ ایران باستان شود.
فرهنگ فارسی
بتخانه، بتکده ( اسم ) ۱- خان. بتان بیت الاصنام . ۲- خان. خدا . ۳- ( اسم ) کوه بیستون .
فرهنگ معین
(بَ غِ ) ( اِ. ) ۱ - بتخانه ، بتکده . ۲ - خانة خدا. ۳ - کوه بیستون . فغستان هم گفته شده .