بغداد خرابت از خراسان
آباد کنم بنام بغداد .
بسحاق اطعمه ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ).
و رجوع به بغداد خالی و بغداد کهنه شود. || کنایه از ساغر خالی از شراب.( از برهان ) ( هفت قلزم ) ( غیاث ) ( از آنندراج ) ( از فرهنگ نظام ).- بغداد کسی خراب بودن ؛ کنایه از گرسنه بودن :
سرتاسر آفاق همه بوی کباب است
این با که توان گفت که بغداد خراب است.
بسحاق اطعمه ( از فرهنگ ضیا ).
شود بغداد طبع من خراب از بوی داروهاچو پیر کازرونی شیر در ریچار میریزد.
بسحاق اطعمه.
- امثال :اگر دانی که نان دادن ثواب است
تو خود میخور که بغدادت خراب است.
( از فرهنگ نظام ) ( از امثال و حکم دهخدا ).
چو شط، چشم خلیفه گر پرآب است عجب نبود که بغدادش خراب است
سلیم قحطیه ( از آنندراج ).