بغداد خالی

لغت نامه دهخدا

بغداد خالی. [ ب َ دِ ] ( ترکیب وصفی ) بغداد خراب. بغداد کهنه. کنایه از گرسنگی و شکم خالی باشد. ( برهان ) ( غیاث ) ( انجمن آرا ). شکم خالی. ( رشیدی ) ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ نظام ذیل بغداد ) ( مؤید الفضلاء ). و رجوع به بغداد خراب شود. || کنایه از ساغر خالی از شراب. ( از برهان ) ( از رشیدی ) ( ناظم الاطباء: بغداد ). ساغر. ( غیاث ).

فرهنگ فارسی

بغداد خراب بغداد کهنه ٠ کنایه از گرسنگی و شکم خالی باشد ٠ شکم خالی ٠ یا کنایه از ساغر خالی از شراب ٠ ساغر ٠

پیشنهاد کاربران

بپرس