بغته

لغت نامه دهخدا

( بغتةً ) بغتةً. [ ب َ ت َ تَن ] ( ع ق ) ناگاه و یکبارگی و دفعةً. ( غیاث ). ناگاه و ناگهان. ج ، بغتات. ( ناظم الاطباء ). ناگاه. ( آنندراج ). ناگاه و بی خبر. ( از فرهنگ نظام ). ناگهان. ( مهذب الاسماء ). بناگاه. فجاءة. فجأت. ناگاهان. غفلةً. یکمرتبه. ناگاهیان. رجوع به بغت و بغة شود : بغتةً فی شهر رمضان سنه... ( تاریخ ابن عساکر ج 2 ص 104 س 8 ). از سر دلاوری و زور بغتةً دفعةً بر سر ایشان تاخت آوردند. ( ترجمه محاسن اصفهان ص 74 ).

فرهنگ فارسی

ناگاه، ناگهان، ناگهانی
ناگاه ناگهان بناگاه ناگاهیان .

فرهنگ معین

( بغتةً ) (بَ غْ تَ تَ نْ ) [ ع . ] (ق . )ناگهان ، ناگهانی .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی بَغْتَةً: ناگهان
ریشه کلمه:
بغت (۱۳ بار)

«بَغْتَةً» از مادّه «بغت» (بر وزن وقت) به معنای برخورد ناگهانی و غیر منتظره چیزی است; و در اینجا به معنای این است که به طور ناگهانی و جهش آسا که هیچ کس جز خدا، وقت آن را نمی داند، واقع می شود.
ناگهان. (مجمع البیان و مفردات) ، پس آنها را ناگهان در حالی که نمی‏دانستند گرفتیم. این کلمه در قرآن مجید 13 بار به کار رفته و همه درباره ناگهانی بودن قیامت و عذاب دنیوی است.

پیشنهاد کاربران

حال ام بد میشه از بس تبلیغ باز میشه
یهویی و یکدفعه
ناگهان

بپرس