بغاضه

لغت نامه دهخدا

( بغاضة ) بغاضة. [ب َ ض َ ] ( ع مص ) دشمن روی شدن. ( منتهی الارب ). دشمن شدن کسی. ( ناظم الاطباء ). بغیض گشتن. ( از اقرب الموارد ). || دوست داشتن کسی را. ( از اضداد است ). و آن لغتی ردی است از کلام حشو. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس