بغات
لغت نامه دهخدا
بغاة. [ ب ُ ] ( ع اِ ) ج ِ باغی. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). سرکشان. نافرمانان. و رجوع به باغی شود : و عجبتر آن است که امیرالمؤمنین ( ع ) در وقتی که باجماع امت خلیفه بوده و با بغاة و طغاة حرب کرده است خواجه مجبر... تشنیع میزند. ( کتاب النقض ص 350 ). || در اصطلاح فقه ، شخص یا اشخاصی از تبعه اسلام را گویند که بر ضد مقام پیشوایان معصوم دین قیام نمایند مانند خوارج نهروان که علیه علی ( ع ) قیام نمودند. ( از فرهنگ حقوقی جعفری لنگرودی ). || ج ِ باغی ، طالب و جوینده. ( آنندراج ).
فرهنگ فارسی
( صفت ) جمع باغی ۱- سرکشان نافرمانان. ۲- اشخاصی از تبع. اسلام را گویند که ضد پیشوایان معصوم دین قیام نمایند مانند خوارج نهروان که ضد علی ع قیام کردند . جهاد و مبارزه با این طایفه بر مسلمانان واجب است .
یا بغاه
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید