بعید العهد
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
چیزی که فرد در انتظار آن نباشد و هرگز به آن فکر نکند حتی اگر حق مسلم او باشد،
برکیارق پسر بزرگ ملکشاه پس از مرگ وی، طوری نسبت به سلطنت و جانشینی ملکشاه بعیدالعهد بود که وقتی حاکم اصفهان می خواست او را بر تخت سلطنت بنشاند، تحاشی کرد و گفت : من خواهان سلطنت نیستم، مرا به حال خود بگذار . . .
برکیارق پسر بزرگ ملکشاه پس از مرگ وی، طوری نسبت به سلطنت و جانشینی ملکشاه بعیدالعهد بود که وقتی حاکم اصفهان می خواست او را بر تخت سلطنت بنشاند، تحاشی کرد و گفت : من خواهان سلطنت نیستم، مرا به حال خود بگذار . . .
بعیدالعهد بودن سستی بی حوصلگی فراموش کردن بر پیمان و عهد ها یا بی میلی در انجام امور یا ناپایداری بر پیمان هایی که در گذشته بسته است مثال دیر به دیر به دیدار خانواده ی فامیل رفتن
زمان طولانی باشد
چند وقت از اتفاق افتادن آن گذشته باشد
چند وقت از اتفاق افتادن آن گذشته باشد