بعیج

لغت نامه دهخدا

بعیج. [ ب َ ] ( ع ص ) شکم کفانیده. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || امراة بعیج ؛ زنی که در خیرخواهی شوی بسیار مبالغه نماید و بر وی نثار کند. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).

پیشنهاد کاربران

بپرس