بعک. [ ب َ ] ( ع مص ) زدن اطراف کسی را به شمشیر. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).بعک. [ ب َ ع َ ] ( ع مص ) درشت و خشک بدن گردیدن. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ). || ( اِ مص ) ستبری و کلفتی. ( ناظم الاطباء ). ورترنجیدگی جسم. ( ناظم الاطباء ).