بعوضه
لغت نامه دهخدا
بعوضة. [ب َ ض َ ] ( اِخ ) آبی است مر بنی اسد را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). و رجوع به بیان و التبیین ج 1 ص 247 شود.
فرهنگ فارسی
آبی است مر بنی اسد را ٠
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
بعض (۱۵۸ بار)
پشه ریز. جمع آن بَعوض است ، خدا باک ندارد از اینکه مثلی زند (هر چه باشد) پشه یا آنکه فوق آنست. مجمع البیان آن را پشه ریز معنی کرده است در مفردات و اقرب الموارد نقل شده: علت اینکه نام این حشره از «بعض» گرفته شده کوچکی جثّه اوست.
بعض (۱۵۸ بار)
پشه ریز. جمع آن بَعوض است ، خدا باک ندارد از اینکه مثلی زند (هر چه باشد) پشه یا آنکه فوق آنست. مجمع البیان آن را پشه ریز معنی کرده است در مفردات و اقرب الموارد نقل شده: علت اینکه نام این حشره از «بعض» گرفته شده کوچکی جثّه اوست.
wikialkb: بَعُوضَة
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید