دیکشنری
مترجم
بپرس
بعمد
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
بعمد. [ ب ِ ع َ ] ( ق مرکب ) ارادی. بمیل. تعمداً. بعمدا. عمداً. ( یادداشت لغت نامه ).
فرهنگ فارسی
ارادی ٠ بمیل ٠ تعمدا ٠ بعمدا ٠ عمدا ٠
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها