بعصوص

لغت نامه دهخدا

بعصوص. [ ب ُ / ب َ ع َ ] ( ع ص ) لاغر و حقیر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از متن اللغة ) ( اقرب الموارد ). || ( اِ ) دُم. ( از دزی ج 1 ص 100 ). || استخوان سرین. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بعصوص: از استخوان های بدن است.
برخی اهل لغت آن را به استخوان بالای ران، و برخی دیگر، مرادف عصعص به معنای استخوان میان دو کپل (دنبالچه) و گروه سوم به استخوان نازک دور دبر، تعریف کرده اند.
کاربرد فقهی
عنوان یاد شده در باب دیات آمده است.
حکم شکستن بعصوص
کسی که بعصوص دیگری را (به هریک از معانی سه گانه) بشکند؛ به گونه ای که وی نتواند از بیرون آمدن مدفوع، جلوگیری کند، باید دیه ی کامل، بپردازد.

پیشنهاد کاربران

بپرس