بطور غیر منظم پخش شدن

مترادف ها

sprawl (فعل)
پهن نشستن، گشاد نشستن، هرزه روییدن، بی پروا دراز کشیدن یا نشستن، بطور غیر منظم پخش شدن

پیشنهاد کاربران

بپرس