یقینا، محققا، مسلما، بطور حتم، لاریب
بطور حتم
مترادف ها
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
بر یقین ؛به یقین. یقیناً. قطعاً. به طور حتم و یقین :
نسختی از لوح محفوظ است گویی خاطرت
کاندر او بینی و دانی بودنیها بر یقین.
امیرمعزی.
به یقین ؛ بر یقین. یقیناً. به طور قطع و یقین. بی گمان. قطعاً. ( از یادداشت مؤلف ) :
... [مشاهده متن کامل]
گر مثل چشم مرا روشنی از دیدن توست
نکشم ناز تو باید که بدانی به یقین.
فرخی.
من بیدار شدم و قوی دل گشتم و همیشه از این خواب همی اندیشیدم و اینک بدین درجه رسیدم و به یقین دانم که ملک در خاندان و فرزندان من بماند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 201 ) .
در ملک تو همچو آفتابی به یقین
او هفت فلک دارد و تو هفت زمین.
امیرمعزی.
آه مظلوم در سحر به یقین
بتر از تیر وناوک و زوبین.
سنایی.
نسختی از لوح محفوظ است گویی خاطرت
کاندر او بینی و دانی بودنیها بر یقین.
امیرمعزی.
به یقین ؛ بر یقین. یقیناً. به طور قطع و یقین. بی گمان. قطعاً. ( از یادداشت مؤلف ) :
... [مشاهده متن کامل]
گر مثل چشم مرا روشنی از دیدن توست
نکشم ناز تو باید که بدانی به یقین.
فرخی.
من بیدار شدم و قوی دل گشتم و همیشه از این خواب همی اندیشیدم و اینک بدین درجه رسیدم و به یقین دانم که ملک در خاندان و فرزندان من بماند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 201 ) .
در ملک تو همچو آفتابی به یقین
او هفت فلک دارد و تو هفت زمین.
امیرمعزی.
آه مظلوم در سحر به یقین
بتر از تیر وناوک و زوبین.
سنایی.