بطوء

لغت نامه دهخدا

بطوء. [ ب ُ ] ( ع اِمص ) درنگی و آهستگی ، و قولهم لم افعله بطأیا هذا. ( منتهی الارب ). درنگی. ( از تاج المصادر بیهقی ). بطء. درنگی و کندی و آهستگی. ( ناظم الاطباء ). درنگ و آهستگی نقیض سرعت. ( غیاث ) ( آنندراج ) ( از فرهنگ نظام ). || گرانی.
- بطوء جریان ؛ کندی کارها.
- بطوء حرکت ؛ جنبش آهسته وکند. ( ناظم الاطباء ).
- بطوء هضم ؛ نزد پزشکان عبارت است از اینکه طعام بسرعت از معده سرازیر نشود. و رجوع به بطء شود.

پیشنهاد کاربران

به بیانی دیگر همان اطاله دادرسی معنی می دهد.
پیچیدگی که باعث کندی کار شود.

بپرس