بطوء
لغت نامه دهخدا
- بطوء جریان ؛ کندی کارها.
- بطوء حرکت ؛ جنبش آهسته وکند. ( ناظم الاطباء ).
- بطوء هضم ؛ نزد پزشکان عبارت است از اینکه طعام بسرعت از معده سرازیر نشود. و رجوع به بطء شود.
پیشنهاد کاربران
به بیانی دیگر همان اطاله دادرسی معنی می دهد.
پیچیدگی که باعث کندی کار شود.
پیچیدگی که باعث کندی کار شود.