بطنی


معنی انگلیسی:
ventral, anterior, uterine, ventricular, abdominal

لغت نامه دهخدا

بطنی. [ ب َ ] ( ص نسبی ) منسوب به بطن ، شکم. || مادری ، مقابل صلبی : برادر بطنی. خواهر بطنی.

فرهنگ فارسی

منسوب به بطن شکم . یا مادری مقابل صلبی : برادر بطنی . خواهر بطنی .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی بَطْنِی: شکمم - درونم
ریشه کلمه:
بطن (۲۵ بار)
ی (۱۰۴۴ بار)

مترادف ها

abdominal (صفت)
شکمی، بطنی، ماهیان بطنی

uterine (صفت)
شکمی، بطنی، رحمی، زهدانی

ventricular (صفت)
بطنی، باد کرده، شکم دار، وابسته به شکم، شکمچهای

umbilical (صفت)
بطنی، مرکزی، نافی، واقع در نزدیکی ناف

فارسی به عربی

بطنی

پیشنهاد کاربران

بپرس