[ویکی شیعه] بطن العقبة. بَطْنُ الْعَقَبَة، از منزل گاه های مسیر مکه به کوفه است.
در واقعه کربلا، امام حسین(ع) در این منزل با عمرو بن لوذان دیدار و گفتگو کرد. عمرو وقتی خبردار شد که امام حسین قصد کوفه را دارد، ضمن خبر دادن از کمین سربازان ابن زیاد میان قادسیه و عذیب، امام را سوگند داد که از سفر به کوفه صرف نظر کند. وی به امام حسین(ع) گفت:«تو را به خدا سوگند می دهم که برگردی زیرا جز سرنیزه و دم شمشیر چیزی تو را پیشواز نخواهد کرد. آنهایی که به تو نامه نوشته و تو را دعوت کرده اند اگر تو را از جنگ بی نیاز و راه ها را هموار و باز می کردند ممکن بود به تصمیم خود ادامه دهی ولی با این وضع، من صلاح نمی دانم که تو چنین کنی.»
در واقعه کربلا، امام حسین(ع) در این منزل با عمرو بن لوذان دیدار و گفتگو کرد. عمرو وقتی خبردار شد که امام حسین قصد کوفه را دارد، ضمن خبر دادن از کمین سربازان ابن زیاد میان قادسیه و عذیب، امام را سوگند داد که از سفر به کوفه صرف نظر کند. وی به امام حسین(ع) گفت:«تو را به خدا سوگند می دهم که برگردی زیرا جز سرنیزه و دم شمشیر چیزی تو را پیشواز نخواهد کرد. آنهایی که به تو نامه نوشته و تو را دعوت کرده اند اگر تو را از جنگ بی نیاز و راه ها را هموار و باز می کردند ممکن بود به تصمیم خود ادامه دهی ولی با این وضع، من صلاح نمی دانم که تو چنین کنی.»
[ویکی شیعه] بَطْنُ الْعَقَبَة، از منزل گاه های مسیر مکه به کوفه است.
در واقعه کربلا، امام حسین(ع) در این منزل با عمرو بن لوذان دیدار و گفتگو کرد. عمرو وقتی خبردار شد که امام حسین قصد کوفه را دارد، ضمن خبر دادن از کمین سربازان ابن زیاد میان قادسیه و عذیب، امام را سوگند داد که از سفر به کوفه صرف نظر کند. وی به امام حسین(ع) گفت:« تو را به خدا سوگند می دهم که برگردی زیرا جز سرنیزه و دم شمشیر چیزی تو را پیشواز نخواهد کرد. آنهایی که به تو نامه نوشته و تو را دعوت کرده اند اگر تو را از جنگ بی نیاز و راه ها را هموار و باز می کردند ممکن بود به تصمیم خود ادامه دهی ولی با این وضع، من صلاح نمی دانم که تو چنین کنی.»
امام خواسته وی را نپذیرفت و به وی گفت: «ای بنده خدا مطلب بر من پوشیده نیست. اما فرمان الهی تغییرپذیر نیست، به خدا سوگند آنها دست از من برنمی دارند تا این که رگ حیاتم را قطع کنند و هرگاه این کار را انجام دهند، خداوند کسی را بر آنان مسلط خواهد کرد که خوارشان می کند آنگونه که خوارترین مردمان باشند.» امام حسین بعد از این نقطه راهی شراف شد. ابن اثیر محتوای این گفتگو را از مرد عربی نقل کرده، و از عمرو بن لوذان نامی نبرده است.
در واقعه کربلا، امام حسین(ع) در این منزل با عمرو بن لوذان دیدار و گفتگو کرد. عمرو وقتی خبردار شد که امام حسین قصد کوفه را دارد، ضمن خبر دادن از کمین سربازان ابن زیاد میان قادسیه و عذیب، امام را سوگند داد که از سفر به کوفه صرف نظر کند. وی به امام حسین(ع) گفت:« تو را به خدا سوگند می دهم که برگردی زیرا جز سرنیزه و دم شمشیر چیزی تو را پیشواز نخواهد کرد. آنهایی که به تو نامه نوشته و تو را دعوت کرده اند اگر تو را از جنگ بی نیاز و راه ها را هموار و باز می کردند ممکن بود به تصمیم خود ادامه دهی ولی با این وضع، من صلاح نمی دانم که تو چنین کنی.»
امام خواسته وی را نپذیرفت و به وی گفت: «ای بنده خدا مطلب بر من پوشیده نیست. اما فرمان الهی تغییرپذیر نیست، به خدا سوگند آنها دست از من برنمی دارند تا این که رگ حیاتم را قطع کنند و هرگاه این کار را انجام دهند، خداوند کسی را بر آنان مسلط خواهد کرد که خوارشان می کند آنگونه که خوارترین مردمان باشند.» امام حسین بعد از این نقطه راهی شراف شد. ابن اثیر محتوای این گفتگو را از مرد عربی نقل کرده، و از عمرو بن لوذان نامی نبرده است.
wikishia: بطن_العقبة
[ویکی اهل البیت] بطن العقبه منطقه ای است بین راه مکه تا کوفه (عراق)، بعضی از مورخین از این منطقه با عنوان «بطن العقیق» یاد کرده اند. امام حسین علیه السلام با کاروان خود بعد از منزلگاه «زباله» به این منطقه می رسد و می گذرد.
بنا به نقل محدثان و مورخان از جمله "ابن قولوله" از امام صادق علیه السلام، اینجا بود که سیدالشهداء علیه السلام به مناسبت خوابی که دیده بود به اصحابش گفت: من خود را کشته بینم و به قتل خواهم رسید. گفتند: چگونه یا اباعبدالله؟ فرمود: خوابی دیدم که سگانی مرا می دریدند و بدترین و شدیدترین آنها سگی بود دو رنگ (سیاه و سفید) که همان پیسی است و در همین جا بود که پیرمردی از قبیله «بنی عکرمه» بنام عمروبن لوذان به آن حضرت برخورد می کند و می پرسد مقصد شما کجاست؟ امام فرمود: کوفه و او به اطلاع رساند که: "ابن زیاد" میان قادسیه و عذیب سواران را بر کمین گذاشته و قسم داد آن حضرت را که از همین جا برگرد چرا که رفتن به کوفه، رفتن به سوی سرنیزه ها و شمشیرهاست.
امام حسین علیه السلام فرمود: ای بنده خدا مطلب بر من پوشیده نیست لکن فرمان الهی چنان است که تغییرپذیر نمی باشد، به خدا سوگند آنها دست از من برنمی دارند تا این که رگ حیاتم را قطع کنند و هرگاه اینکار را انجام دهند، خداوند کسی را بر آنان مسلط خواهد کرد که خوارشان می کند آنگونه که خوارترین مردمان باشند.
بنا به نقل محدثان و مورخان از جمله "ابن قولوله" از امام صادق علیه السلام، اینجا بود که سیدالشهداء علیه السلام به مناسبت خوابی که دیده بود به اصحابش گفت: من خود را کشته بینم و به قتل خواهم رسید. گفتند: چگونه یا اباعبدالله؟ فرمود: خوابی دیدم که سگانی مرا می دریدند و بدترین و شدیدترین آنها سگی بود دو رنگ (سیاه و سفید) که همان پیسی است و در همین جا بود که پیرمردی از قبیله «بنی عکرمه» بنام عمروبن لوذان به آن حضرت برخورد می کند و می پرسد مقصد شما کجاست؟ امام فرمود: کوفه و او به اطلاع رساند که: "ابن زیاد" میان قادسیه و عذیب سواران را بر کمین گذاشته و قسم داد آن حضرت را که از همین جا برگرد چرا که رفتن به کوفه، رفتن به سوی سرنیزه ها و شمشیرهاست.
امام حسین علیه السلام فرمود: ای بنده خدا مطلب بر من پوشیده نیست لکن فرمان الهی چنان است که تغییرپذیر نمی باشد، به خدا سوگند آنها دست از من برنمی دارند تا این که رگ حیاتم را قطع کنند و هرگاه اینکار را انجام دهند، خداوند کسی را بر آنان مسلط خواهد کرد که خوارشان می کند آنگونه که خوارترین مردمان باشند.
wikiahlb: بطن_العقبه