بطلیوسی

لغت نامه دهخدا

بطلیوسی. [ ب َ طَ ی َ ] ( اِخ ) ابراهیم بن قاسم. رجوع به اعلم ابراهیم و ریحانة الادب ج 1 شود.

بطلیوسی. [ ب َ طَ ی َ ] ( اِخ ) ابوالولید هشام بن یحیی بن حجاج بطلیوسی وی در قرطبه سماع کرد و بمشرق رفت و در مکه و شام و افریقیه ومصر و جز اینها نیز حدیث شنید و به اندلس بازگشت و در آنجا بر اثر سعایت گرفتار محنت شد سپس در قرطبه سکونت گزید و گروه بسیاری از وی حدیث شنیدند ابن فرضی گوید پیش از محنت و پس از آن از وی سماع کردم وی درشوال سال 385 هَ. ق. درگذشت. ( از معجم البلدان ).

بطلیوسی. [ ب َ طَ ی َ ] ( اِخ ) ( وزیر ). ابوبکر عاصم بن ایوب بطلیوسی نحوی. بگفته صاحب البلغه ، وی پیشوایی در لغت بود. از ابوعمر سفاسی و جز او روایت کرد و بقول صاحب بغیة الوعاة بر معلقات ( سبعه ) شرحی نوشت. ابن بشکوال وفات وی را بسال 494 هَ. ق. آورده است. رجوع به ریحانة الادب ج 1 و جهانگشای جوینی ج 1 و معجم المطبوعات ج 1 شود.

بطلیوسی. [ ب َ طَ ی َ ] ( اِخ ) ابوعلی حسن بن علی بن حسن بن علی بن عمربن علی بن حسن بطلیوسی اندلسی. وی سفری بخراسان و عراق و حجاز کرد و در سنه 549 هَ. ق. در نیشابور درگذشت. مؤلف اللباب آرد که صحیح آن است که وی در 568 هَ. ق. در حلب درگذشت. ( اللباب فی تهذیب الانساب ).

بطلیوسی. [ ب َ طَ ی َ ] ( اِخ ) ابومحمد عبداﷲبن محمدبن سید بطلیوسی نحوی اندلسی. رجوع به ابن السید و کشف الظنون و ریحانة الادب ج 1 و معجم البلدان ج 1 و اعلام زرکلی ج 1 و 2 و ابن خلکان شود.

بطلیوسی. [ ب َ طَ ی َ ] ( اِخ ) قاضی سلمان بن قریش اندلسی بطلیوسی. از عالمان بطلیوس بود و عهده دار قضای آن شهر گشت و بسال 329 هَ. ق. درگذشت. ( از اللباب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس