بطرس
لغت نامه دهخدا
بطرس. [ ب ُ رُ ] ( اِخ ) ابراهیم. او راست : الایضاحات الجلیلة فی تاریخ حوادث المسألة القبطیة، چ مطبعه انکلیزیة بمصر 1893م. ( از معجم المطبوعات ستون 568 ).
بطرس. [ ب ُ رُ ] ( اِخ ) بستانی. رجوع به بستانی و اعلام زرکلی شود.
بطرس. [ ب ُ رُ ] ( اِخ ) حنا. خوجه مدارس دولتی در مصر ونویسنده روزنامه الراوی. او راست : نظام التعلیم مطبعه الهلال 1896م. ( از معجم المطبوعات ستون 568 ).
بطرس. [ ب ُ رُ ] ( اِخ ) عزیز ( الخوری ). نایب بطریرک کلدان در حلب بود. او راست : تقویم مخصوص کنیسه کلدانی نسطوری با ترجمه فرانسوی چ 1909م.چاپخانه یسوعیین. ( از معجم المطبوعات ستون 568 ).
بطرس. [ ب ُ رُ ] ( اِخ ) کَرامَه ( معلم ) ( 1774-1851م. ). بطرس بن ابراهیم کرامه از اعیان حمص بود. وی مدتی در عکا و دیر زمانی در لبنان بسر برد. شعر میگفت و بزبان ترکی نیز آشنا بود در لبنان در نزد امیر بشیر شهابی تقرب داشت و امور دبیری وی را برعهده گرفت تا آنگاه که امیر بشیر بسال 1740م. نخست بجزیره مالت و سپس به قسطنطنیه تبعید شد و وی نیز با او رفت و در آنجا نیز در نزد وی احترام داشت. بطرس شاعری فصیح و بزرگ قدر بود. او راست : 1- الدراری السبع، که درباره موشحات اندلسی ودیگر موشحات است. چ بیروت 1864 و 1876م. 2- دیوان شعر ( بطرس کرامه ) موسوم به سجع الحمامه ، دارای هفت هزار بیت شعر است که غالباً در مدح امیر بشیر شهابی و وصف اعمال او و مدح دیگر امرای معاصر است ، چ مطبعه ادبیه بیروت 1898م. ( از معجم المطبوعات ستون 1550 ذیل کرامة بطرس ). و رجوع به اعلام زرکلی ج 1 ص 149 شود.
فرهنگ فارسی
کرامه . بطرس بن ابراهیم کرامه از اعیان حمص بود . وی مدتی در عکا و دیر زمانی در لبنان بسر برد . شعر میگفت و بزبان ترکی نیز آشنا بود در لبنان در نزد امیر بشیر شهابی تقرب داشت و امور دبیری وی را بر عهده گرفت تا آنگاه که امیر بشیر بسال ۱۷۴٠ م نخست بجزیر. مالت و سپس به قسطنطنیه تبعید شد و وی نیز با او رفت و در آنجا نیز در نزد وی احترام داشت . بطرس شاعری فصیح و بزرگ قدر بود . اوراست : ۱ - الدراری السبع که دربار. موشحات اندلسی و دیگر موشحات است . ۲ - دیوان شعر موسوم به سجع الحمامه دارای هفت هزار بیت شعر است که غالبا در مدح امیر بشیر شهابی و وصف اعمال او و مدح دیگر امرای معاصر اوست .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید