بطرح دادن

لغت نامه دهخدا

بطرح دادن. [ ب ِ طَ دَ ] ( مص مرکب ) بطرح فروختن. فروختن جنس بزور برعایا. ( غیاث ). عبارت از فروختن جنس بزور برعایا یا نوکران خود و این از جهت بسیاری جنس مذکور یا تباه شدن آن بود لهذا اجناسی را که حکام بدکانداران میدهند که بتدریج از آنها زر قیمت بوصول رسانند مال طرح و مال طرحی گویند. ( آنندراج ) :
اسیر آن گل رعنا که لعل میگونش
شکر بطرح فروشد ز تلخی دشنام.
میرزا طاهر وحید ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

و بطرح فروختن فروختن جنس بزور برعایا ٠ عبارت از فروختن جنس بزور برعایا یا نوکران خود و این از جهت بسیاری جنس مذکور یا تباه شدن آن بود .

پیشنهاد کاربران

ظالمی را حکایت کنند که هیزم درویشان خریدی بحیف و توانگران را دادی بطرح

بپرس