بطائحی

لغت نامه دهخدا

بطائحی. [ ب َ ءِ ] ( ص نسبی ) بطایحی. منسوب است به بطائح که نام جایگاهی است بین واسط و بصره. ( سمعانی ). رجوع به بطایحی شود.

بطائحی. [ ب َ ءِ ] ( اِخ ) بطایحی. علی بن عساکر. رجوع به بطائحی ، ابن عساکر شود.

بطائحی. [ ب َ ءِ ] ( اِخ ) شیخ محمد بطائحی. خانقاه وی بنا بنقل ابن بطوطه در مجار ( ماجر ) بود و وی در آنجا منزل کرده است. رجوع به سفرنامه ابن بطوطه چ بنگاه ترجمه و نشر کتاب ص 328 شود.

فرهنگ فارسی

شیخ محمد بطائحی خانقاه وی بنا بنقل بطوطه در مجار بود و وی در آنجا منزل کرده است .

پیشنهاد کاربران

بپرس