بصیرت در عرفان

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بصیرت قوه ای است از آنِ قلبی که به نور قدسی منور شده و قلب به واسطه آن، حقایق و بَواطن اشیا را می بیند؛ همچون چشم برای نفس که نفس به وسیله آن، صور و ظواهر اشیا را مشاهده می کند.
حکما بصیرت را قوه عقل نظری و قوه قدسی نامیده اند.

دیدگاه صوفیان
صوفیان جز چشم ظاهر، به دیده دیگری که بصیرت نام دارد قایل اند که پس از مجاهدات و ریاضات بسیار با عنایت الهی، در باطن سالک پدید می آید تا به وسیله آن بتواند عالم غیب و مظاهر آن را مشاهده و حقایق ازلی را ادراک کند همانطور که چشم سر بدون نور، قادر به رؤیت عالم حسّ و شهادت نیست، چشم باطن یا بصیرت نیز نمی تواند بدون انوار مخصوص خود، عالم غیب و عقول را مشاهده کند. از این انوار مانند نور تجلّی، نور الهام، نور وحی و نور کشف به نور الله تعبیر شده است لذا صوفیان، کشف و شهود را، بدون بصیرت ناممکن می دانند. به نظر آنان بسیاری از حقایق فقط با دیده دل، دیده می شود، مثل ادراک (شهودیِ) حق، و این غیر از طریق استدلال است. ادراک معانی و اسرار (عرفانی) جز به قوه بصیرت یا دیده دل میسر نمی شود، و ازاین رو طالب دیدار باید دیده ای غیر از دیده سر طلب کند. این بیت حافظ که دیدن روی ترا دیده جان بین باید/ وین کجا مرتبه چشم جهان بین من است؛اشاره به همین نکته است.

نظر مولوی
مولوی بصیرت و بینش را برتر از عقل و قیاس ، و روشنگریِ آن را بمراتب بیش از عقل و اعمال آن می داند. او می گوید: جان شو و از راه جان، جان را شناس/ یار بینش شو نه فرزند قیاس. به گفته عبدالرزاق کاشی در شرح منازل السائرین بصیرت عقل منور به نور قدس است که از دلیل و برهان بی نیاز است زیرا حق را بیّن و مکشوف می بیند و با نفی و طرد باطل، رهاننده انسان از حیرت است. آخرین مرتبه از مراتب سه گانه آن سرچشمه معرفت و دریافت کننده اشارت و ظاهرکننده فراست است.

رسیدن به توحید ذاتی
...

پیشنهاد کاربران

بپرس