بصق. [ ب َ ] ( ع مص ) خدو انداختن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). خیو بیفکندن. ( زوزنی ). خدو انداختن بسیار. ( دزی ج 1 ص 92 ). || دوشیدن گوسپند آبستن را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).