بصد رنگ شدن. [ ب ِ ص َ رَ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) متغیر شدن. بسبب خجلت و انفعال. مترادف رنگ دادن و رنگ گرفتن. ( از آنندراج ) : تنها نشد از لعل توعناب بصد رنگ در جام و سبو گشت می ناب بصد رنگ
سالک یزدی ( از آنندراج ).
فرهنگ فارسی
متغیر شدن بسبب خجلت و انفعال مترادف رنگ دادن و رنگ گرفتن ٠