بصباص. [ ب َ ] ( ع اِ ) شیر و آب اندک. || گیاه باقی بر چوب که به دم کلاکموش ماند. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || بعیر بصباص ؛ شتر لاغر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). شتر لاغر. ( آنندراج ) . || قرب بصباص ؛ قرب با کوشش که در آن فتور نباشد. و قرب آن شبگیری است که صبح آن به آب رسند. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).