بشکن زدن. [ ب ِ ک َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) انگشت زدن. برآوردن آواز بقصد شادی از گذرانیدن سرانگشت انسی ابهام بر سر انسی میانین بسختی و شدت. و رجوع به بشکن و انگشتک زدن شود.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) بصدا در آوردن انگشتان دست انگشت زدن . بر آوردن آواز بقصد شادی از گذرانیدن سر انگشت انسی ابهام بر سر انسی میانین بسختی و شدت .