بشکان

لغت نامه دهخدا

بشکان. [ ب ِ ] ( اِخ ) ازقرای هرات. ( از معجم البلدان ) ( از مرآت البلدان ).

بشکان. [ ب ِ ] ( اِخ ) بوشکان. قریه ای از توابع بیضا، دو فرسنگ میانه شمال و مشرق تل بیضا. ( فارسنامه ناصری ). مرکز قریه «بلوک » فارس است. رجوع به جغرافیای غرب ایران ص 121 و فارسنامه ابن البلخی چ 1339 هَ. ق. کمبریج ص 54 شود.

فرهنگ فارسی

بوشکان . قری. از توابع بیضا دو فرسنگ میانه شمال و مشرق تل بیضا . مرکز قریه (( بلوک ) ) فارس است .

پیشنهاد کاربران

بشکان روستایی است در قسمت سبز دشت از توابع شهرستان بافق استان یزد با قدمتی بیش از 1000 سال که در سفرنامه مارکوپولو از منطقه ای ذکر شده است که به بیشگان ( بشکان ) معروف بوده است.

بپرس