بشپول. [ ب ِ ] ( ص ) پریشان و پراکنده باشد. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). پراکنده شده. ( ناظم الاطباء ) ( شعوری ج 1 ورق 205 ). || پراکنده کننده را نیز گویند. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ). || ( حامص ) پریشانی و پراکندگی. ( ناظم الاطباء ). || ( فعل ) امر بدین معنی هم هست. ( برهان ). پریشان و پراکنده کن. ( جهانگیری ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ).