بشنوی

لغت نامه دهخدا

بشنوی. [ب َ ن َ ] ( ص نسبی ) طایفه بزرگی از کردان که در نواحی جزیره ابن عمر ساکن باشند. رجوع به کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او ص 185، 190 و اللباب ص 127 شود.

بشنوی. [ ] ( اِخ ) حسین. از شاعران بود و در مذمت به دار آویختن جسد باذ ( 373 هَ. ق. ) اشعار عربی دارد. رجوع به کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او ص 186 شود. مؤلف اللباب نام وی را ابوعبداﷲ حسین بن داود آورده و گوید او را دیوان مشهوری بود. رجوع به اللباب ص 128 شود.

فرهنگ فارسی

حسین . از شاعران بود و در مذمت بدار آویختن حسدباذ اشعار عربی دارد .

پیشنهاد کاربران

بپرس