بشمخ

لغت نامه دهخدا

بشمخ. [ ب َ م َ ] ( اِ ) یک نوعی از دعا و مناجات. ( ناظم الاطباء ). نام دعایی است بزبان سریانی و انجیل و تورات و عام این است که بَشمخ بفتح یکم بمعنی بزرگوار و بشمخ بکسر اول بتنوین مکسوره حرف چهارم بمعنی ای پروردگار. ( آنندراج ) ( مؤید الفضلاء ).

پیشنهاد کاربران

کلآمِ بَشمخ بِزبانِ عبرانی وسریانیست وآن چهارحرف است ب بسمله/ش شهید وشکور/م الملک المالک المعزّ المقتدر و. . . /خ الخالق الخبیرو. . پس هرکه این کلمه رابگویدچنان بودکه خداوندرا به سی وپنج اسم یادکرده باشد

بپرس