بشدت

/beSeddat/

لغت نامه دهخدا

بشدت. [ ب ِ شِدْ دَ ] ( ق مرکب ) بنهایت و زیاده از حد. || بقوت وبسختی. || بزور و جبراً. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

۱- بنهایت زیاده از حد . ۲- بزور جبرا . ۳- بقوت بسختی .
بنهایت و زیاده از حد . یا بقوت و بسختی . یا بزور و جبرا .

مترادف ها

extremely (قید)
خیلی، بشدت، بافراط

acutely (قید)
بشدت، به زیرکی، وحدت

sorely (قید)
بسیار، بشدت، به سختی

hardly (قید)
بشدت

فارسی به عربی

بحدة , جدا

پیشنهاد کاربران

Grievously.
The venom made him grievously ill.
قهراً
به اجبار
به سختی
به سختی ، به دشواری، به فراوانی
بغایت

بپرس