کرد بشخوده رخ خود آن نگار
گشت گلزارش بشکل لاله زار.
بهرامی ( از سروری ).
ز پشت اسب جدا گشت شاه رخ بر خاک پیاده مانده سرش پای پیل بشخوده.
سپاهانی ( از شرفنامه منیری ).
و رجوع به شخوده شود. || پهن گشته. ( برهان ) ( از آنندراج ). فراخ شده و پهن گشته. ( ناظم الاطباء ). پخش و پهن کرده. ( اوبهی ) ( معیار جمالی ). || پایمال گردیده. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). پایمال کرده. ( شرفنامه منیری ) ( مؤید الفضلاء ). پایمال گردیده. ( از آنندراج ).