بشتنی

لغت نامه دهخدا

بشتنی. [ ب َ ت َ ] ( ص نسبی ) منسوبست به بشتن. ( منتهی الارب ). || منسوبست به بشتنه. ( سمعانی ) ( اللباب فی تهذیب الانساب ). رجوع به بشتن و بشتنه شود.

بشتنی. [ ب َ ] ( اِخ ) هشام بن محمد بشتنی منسوب به بشتن. ( منتهی الارب ). هشام بن محمدبن عثمان بشتنی از خاندان وزیر ابوالحسن جعفربن عثمان مصحفی. وی حکایتی از وزیر احمدبن سعدبن حزم روایت کرد که همان روایت را ابومحمدعلی بن احمدبن خرم ظاهری از او روایت کرده است. ( از معجم البلدان ). و رجوع به بشتن شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس