بشتام

لغت نامه دهخدا

بشتام. [ ب ِ ] ( اِ ) بمعنی بشتالم است که طفیلی باشد. ( برهان ) ( از جهانگیری ) ( ناظم الاطباء ) ( از رشیدی ) ( از مؤید الفضلاء ) ( سروری ). و رجوع به شعوری ج 1 ورق 206 و بشتالم شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) طفیلی انگل .

پیشنهاد کاربران

معنی ومترادف مریم بشتام
یال اسب
جنگجو
در خراسان بش زدن به معنی وصل کردن و یا چسباندن تکه های چینی یا سرامیک و سفال شکسته به وسیله نوعی چسب و قطعاتی از سیمهای کوچک که بفواصل معین روی ظرف شکسته قرار میگیرد تا محکمتر شود و مثل مگنه عمل میکند و تام هم یعنی تمام و کامل . و در کل یعنی وصل کننده یا ترمیم کننده کامل و بتمام معنا

بپرس