بشاکرد

لغت نامه دهخدا

بشاکرد. [ ب َ ک ِ ] ( اِخ ) ( خره ٔ... ) نام محلی از گرمسیرات فارس میانه جنوب و مشرق شیراز است. درازی آن از بارز تا منوجان نزدیک به سی فرسنگ ، پهنای آن از منوجان تا کوه شهری ده فرسنگ. محدود است از جانب مشرق و شمال بگرمسیرات کرمان و بلوچستان و از سمت مغرب به بلوک رودان و احمدی و نواحی بندرعباس و از جنوب باز به بلوچستان و آبادی این بلوک با این وسعت عرض و طول بسیار کم است برای آنکه تمامی این بلوک کوهستان است شکار آن بز و پازن و قوچ و میش کوهی و کبک و تیهو و انجیرکبک است نخلستان و مرکبات فراوانی دارد کشت و زراعت چندانی ندارد و قصبه این بلوک بارز است. دوری آن از شیراز از صدوسه فرسنگ میگذرد عرض آن از خط استوا بیست و شش درجه طول آن از گرینییچ پنجاه وهشت درجه و نیم است و این بلوک را پنج ده آباد است. ( فارسنامه ناصری ). دهی از دهستان های نه گانه بخش کهنوج شهرستان جیرفت. این دهستان در جنوب شهرستان واقع و محدود است : از شمال به دهستان کوه شهری مارز از خاور به دهستان فنوج از جنوب به دهستان جاسک ، از باختر به دهستان سیریک. این دهستان کوهستانی است بطوریکه در تمام دهستان به قدر صد هکتار زمین مسطح وجود ندارد و تمام نخلستانهای آن در دوطرف دره ها کاشته شده است. آب از چشمه سار و رودخانه های متعدد کوهستان بشاکرد و محصول آن خرما، ذرت ، لبنیات ، غلات و شغل مردم زراعت ، مالداری و صنایع دستی آنجا بوریابافی است که به خارج هم صادر میشود این دهستان از 108 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده است. جمعیت آن 6700 تن می باشد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس