بشاری

لغت نامه دهخدا

بشاری. [ ب َش ْ شا ] ( ص نسبی ) نسبت به جد است که عبارت باشد از ابوالحسن علی بن حسین بن بشاری نیشابوری. ( از سمعانی ). و رجوع به اللباب ج 1 ص 125 شود.

بشاری. [ ب َش ْ شا ] ( اِخ ) ابوعبداﷲ المقدسی ، شمس الدین ابوعبداﷲ محمدبن احمدبن ابی بکر البنا مقدسی حنفی معروف به بشاری متولد به «قدس » بسال 375 هَ. ق. صاحب احسن التقاسیم. رجوع به مقدسی شود.

بشاری. [ ب َش ْ شا ] ( اِخ ) احمدبن علی بن احمد... بشاری رفاء بغدادی. از مخلص روایت میکند. ( از اللباب ج 1 ص 125 ).

بشاری. [ ب َش ْ شا ] ( اِخ ) احمدبن محمدبن اسماعیل بن ابراهیم... ابن بشار بشاری فوشنجی مکنی به ابوبکر. در فقه شاگرد ابوبکر چاچی شافعی بود. در نیشابور هفدهم رمضان سال 543 هَ. ق. درگذشت. ( از اللباب ج 1 ص 125 ).

بشاری. [ ب َش ْ شا ] ( اِخ ) خواجه عزیزالدین بشاری از بشاریان است. رجوع به تاریخ گزیده ص 844 شود.

بشاری. [ ب َش ْ شا ] ( اِخ ) محمدسلیمان پاشا. او راست : تحفةالالباب و هدایةالطلاب فیما یجب علیهم من الاداب ، در ذم نمامی و سخن چینی. کتاب را در 1290 هَ. ق. به پایان رسانده و در چاپخانه تمدن بسال 1322 هَ. ق. چاپ شده است. ( از معجم المطبوعات ج 1 ستون 566 ).

بشاری. [ ب َش ْ شا ] ( اِخ ) نام شاعری از متقدمان و دو بیت زیر از اوست :
در ظاهر اگر برت نمایم درویش
زینم چه زنی بطعنه هردم صد نیش
دارد هرکس بتا باندازه خویش
در خانه خود بنده و آزاد و خدیش.
بشاری ( از سبک شناسی ج 1 ص 33 ).

فرهنگ فارسی

نام شاعری از متقدمان ٠

پیشنهاد کاربران

بپرس