بشار کردن.[ ب َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) سیم کوفت کردن. سیم کفت کردن.طلاکوب کردن : آراسته بتان بهارند گلبنان با صدره های نیلی و حمری خمارهاصد گوشوار زرین در گوش هریکی گوهر بشار کرده بدان گوشوارها.لامعی جرجانی.هنوز پیشرو روسیان بطوع نکردرکاب او را نیکو بدست خویش بشار.فرخی.و رجوع به بشار شود.