بَسیط، بحر
(در لغت به معنی گسترده) از بحرهای عروضی است که از تکرار مستفعلن فاعلن پدید می آید. ازجمله زحاف های این بحرند: خَبْن و خَبْل. این بحر در فارسی چندان به کار نرفته و از بحور عرب به شمار می رود. پرکاربردترین وزن های آن عبارت اند از مستفعلن فاعلن مستفعلن فاعلن: از عشق آن بی وفا افتاده ام در بلا/هرگز نگوید مرا برخیز و یک دم بیا؛ مفاعلن فعلن مفاعلن فعلن: چرا همی بت من به من نمی نگرد/به یک دو بوسه همی غم از دلم نبرد؛ مستفعلن فعلن مستفعلن فعلن: در لطف اگر بِرَوی شاهِ همه چمنی/در قهر اگر بروی کُه را ز بُن بکَنی (امیر معزّی)؛ فعلتن فعلن فعلتن فعلن: چه بوفا پسری، چه بسزا صنمی/که به زبان ناوری، که تو چرا به غمی (المعجم)
(در لغت به معنی گسترده) از بحرهای عروضی است که از تکرار مستفعلن فاعلن پدید می آید. ازجمله زحاف های این بحرند: خَبْن و خَبْل. این بحر در فارسی چندان به کار نرفته و از بحور عرب به شمار می رود. پرکاربردترین وزن های آن عبارت اند از مستفعلن فاعلن مستفعلن فاعلن: از عشق آن بی وفا افتاده ام در بلا/هرگز نگوید مرا برخیز و یک دم بیا؛ مفاعلن فعلن مفاعلن فعلن: چرا همی بت من به من نمی نگرد/به یک دو بوسه همی غم از دلم نبرد؛ مستفعلن فعلن مستفعلن فعلن: در لطف اگر بِرَوی شاهِ همه چمنی/در قهر اگر بروی کُه را ز بُن بکَنی (امیر معزّی)؛ فعلتن فعلن فعلتن فعلن: چه بوفا پسری، چه بسزا صنمی/که به زبان ناوری، که تو چرا به غمی (المعجم)
wikijoo: بسیط،_بحر