بسیج کردن


معنی انگلیسی:
equip, mobilize, raise, summon, to mobilize

مترادف ها

mobilize (فعل)
بسیج کردن، تجهیز کردن، متحرک کردن

فارسی به عربی

عبی

پیشنهاد کاربران

بسیج ؛
فلسفه ی ایجاد و پیدایش این کلیدواژه از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات در پهنه ی واژگان و دریای لغات بدینصورت قابل تبیین است ؛
افزونه ی حرف ب در ابتدای ساختمان کلمه ی بسیج اشاره به بودن و دارا بودن چیزی را در مفهوم این کلمه دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

مثل کلمه ی بوکان به معنی دارای چشمه یا کلمه ی black در زبان انگلیسی به معنی دارای لَکّه و تیرگی و یا نمونه ی دیگر این قانون در نگارش کلمات انگلیسی در کلمه ی block به معنی دارای محدوده و blank به معنی پتو قابل روئیت است با این تحلیل که کلمه ی lank در کلمه ی blank تغییر شکل یافته همان لُنْگ حمام خودمان به معنی پوشش می باشد.
هرچند مفهوم پوشش در کلمه ی لُنگ در یک موقعیت کاربردی دیگر در کلمه ی رنگ از طریق تبدیل دو حرف ( ل ر ) قابل مشاهده است.
کلمه ی کلیدی در ساختمان کلمه ی بسیج ، کلمه ی سیج می باشد.
روند جریان مفهوم کلمه ی سیج به یک کلمه ی کلیدی به نام انسجام می رسد که باعث مشاهده کلماتی از قبیل منسوج مسیج ماساژ مسجد نزج نزوج و . . . می شود.
حرف ج در کلمه ی سیج در قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر به سمت حروفی مثل چ ش ژ ز قابل خیزش می باشد و این خیزش باعث برخواستن و ایجاد انشعابی از کلمات را از طریق این سرچشمه ایجاد می کند.
یعنی در کلمه ی سیج از طریق این قانون اصطلاح ساخت و ساز مثل اصطلاح پخت و پز قابل مشاهده است.
کلمه ی سیج با ریخت زیج در کلمه ی زَج و زَجّه و زاج اشاره به سختی و انسجام در مفاهیم کلمات دارد.
فلذا تعریفی که کلمه ی بسیج از خودش برای ما دارد به معنی دارای انسجام و دارای روحیه ی ساخت و ساز می باشد.

مهیا و آماده ساختن، تدارک دیدن، تمهید کردن، سامان دادن،
قصد و آهنگ و اراده کردن،