دیکشنری
مترجم
بپرس
بسیج کردن
معنی انگلیسی
:
equip
,
mobilize
,
raise
,
summon
,
to mobilize
دنبال کنید
مترادف ها
mobilize
(فعل)
بسیج کردن، تجهیز کردن، متحرک کردن
فارسی به عربی
عبی
پیشنهاد کاربران
مهیا و آماده ساختن، تدارک دیدن، تمهید کردن، سامان دادن،
قصد و آهنگ و اراده کردن،
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها